|
" طراحی و ارزشیابی مداخله آموزشی مبتنی بر سازههای الگوی فرایند موازی توسعهیافته بر اتخاذ رفتارهای پیشگیریکننده از ابتلا به سندرم متابولیک در کارکنان اداری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان "
سولماز سادات حسینی زیجود
طاهره دهداری
طیبه رهیده
عنوان اصلي
|
:
|
طراحی و ارزشیابی مداخله آموزشی مبتنی بر سازههای الگوی فرایند موازی توسعهیافته بر اتخاذ رفتارهای پیشگیریکننده از ابتلا به سندرم متابولیک در کارکنان اداری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
|
عنوان اصلي به زبان ديگر
|
:
|
Development and Evaluation of an Education Intervention Based on Extended Parallel Process Model in Adopting Preventive Behaviors of Metabolic Syndrome in Administrative Employees of Rafsanjan University of Medical Sciences
|
نام نخستين پديدآور
|
:
|
سولماز سادات حسینی زیجود
|
استاد راهنما
|
:
|
طاهره دهداری
|
استاد راهنما
|
:
|
فربد عبادی فرد آذر
|
استاد مشاور
|
:
|
طیبه رهیده
|
استاد مشاور
|
:
|
محمد اسدپور
|
نام مرکز
|
:
|
دانشکده بهداشت
|
نوع مدرک
|
:
|
پایان نامه فارسی
|
شماره رکورد
|
:
|
716630
|
شماره مدرک
|
:
|
۵۱۳۱۰۰۳۰پ
|
زبان مدرک
|
:
|
فارسی
|
زبان اثر اصلي
|
:
|
فارسی
|
سرشناسه
|
:
|
پایان نامه نویس حسینی زیجود، سولماز سادات
|
صفحه شمار
|
:
|
۱۱۳ص.
|
مقطع تحصیلی
|
:
|
دکترای تخصصی
|
رشته تحصیلی
|
:
|
آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
|
تاریخ دفاع
|
:
|
۱۴۰۳
|
دانشگاه/ دانشکده
|
:
|
علوم پزشکی ایران
|
موضوع
|
:
|
آموزش بهداشت
|
|
:
|
Health Education
|
شناسه افزوده
|
:
|
استاد راهنمادهداری، طاهره
|
|
:
|
، استاد راهنماعبادی فرد آذر، فربد
|
|
:
|
، استاد مشاوررهیده، طیبه
|
|
:
|
، استاد مشاوراسدپور، محمد
|
چکيده
|
:
|
مقدمه و هدف: سندرم متابولیک یکی از عوامل خطر ابتلا به دیابت نوع 2 و بیماريهاي قلبی- عروقی بوده و شیوع آن رو به افزایش است. از این رو، اقدامات لازم در راستاي پیشگیري و کنترل مناسب آن در سطح جامعه ضرورت دارد. این پژوهش با هدف طراحی و ارزشیابی مداخله آموزشی مبتنی بر سازههای الگوی فرایند موازی توسعهیافته بر اتخاذ رفتارهای پیشگیریکننده از ابتلا به سندرم متابولیک در کارکنان اداری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام شد.روش پژوهش: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی با کد ثبت IRCT20110727007132N21 بود که در سال 1401 تا 1402 انجام شد. در ابتدای مطالعه، توسط محققان مطالعه حاضر، یک پرسشنامه بر اساس سازههای الگوی موازی توسعهیافته، طراحی و اعتباریابی شد. همچنین، جهت سنجش آگاهی و رفتارهای افراد در زمينه انجام پیشگیری از ابتلا به سندرم متابولیک، از پرسشنامه های طراحي شده توسط براي سنجش آگاهي افراد در زمينه سندرم متابولیک، از پرسشنامه طراحي شده توسط Isiktekin و همکاران استفاده شد و Se-Won Kang استفاده شد. روایی و پایایی این پرسشنامه ها، در مطالعه حاضر سنجیده شد. در مطالعه حاضر، روش نمونه گیری به این شکل بود که از بین 760 کارمند اداری دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، 144 که بر اساس تستهای آزمایشگاهی و بالینی و راهنمای تشخیص، مبتلا به سندرم متابولیک نبودند، انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل (72 نفر در هر گروه)، تخصیص یافتند. دو گروه، پرسشنامههای تحقیق را تکمیل نمودند (پیشآزمون). بر اساس نتایج پیشآزمون، مداخله آموزشی برای افراد در گروه مداخله، طراحی و به مدت 2 ماه، اجرا شد. ضمناً رسانههای آموزشی مناسب برای این افراد، طراحی و پیشآزمون شد و در اختیار آنها قرار گرفت. قابلذکر است که گروه کنترل، هیچ مداخلهای را در طول اجرای پژوهش، دریافت نکردند. دو گروه، 6 ماه پس از مداخله پیگیری شدند و پرسشنامههای تحقیق را دوباره تکمیل نمودند. 11 نفر از مطالعه خارج شدند. در نهایت، تحلیل دادهها با تعداد نمونه 133 نفر با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 انجام شد.یافتهها: شش ماه پس از مداخله، افزایش معناداری در میانگین امتیاز شدت درکشده (001/0>p)، کارآمدی پاسخ درکشده (001/0>p)، خودکارآمدی درک شده (001/0>p)، ترس (001/0>p)، قصد رفتاری (001/0>p)، آگاهی (001/0>p) و اتخاذ رفتارهای پیشگیریکننده از ابتلا به سندرم متابولیک (001/0>p) در گروه مداخله، نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. نتایج نشان داد که پس از مداخله، نمره مکانیزمهای دفاعی (001/0>p) در گروه مداخله، کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل، داشت. یافته ها نشان داد که بعد از مداخله، نمره نگرش در گروه مداخله، نسبت به قبل از مداخله، افزایش نیافته بود، اما در گروه کنترل، کاهش معنی داری در نمره نگرش، نسبت به قبل از مداخله، وجود داشت. همچنین، پس از مداخله، نمره حساسیت درک شده در گروه کنترل، افزایش معنی داری نسبت به گروه مداخله نشان داد. در کل، 6 ماه پس از مداخله، تعداد شرکتکنندگان در فرایندهای کنترل خطر و کنترل ترس در گروه مداخله با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت (001/0=p).نتیجهگیری: اجرای مداخله آموزشی بر اساس سازههای الگوی فرایند موازی توسعهیافته میتواند باعث افزایش تعداد افراد وارد شده به فرایند کنترل خطر و در نتیجه، بهبود اتخاذ رفتارهای پیشگیریکننده از ابتلا به سندرم متابولیک و همچنین قصد رفتاری در کارکنان سالم شود.واژگان کليدي: الگوی موازی توسعهیافته، رفتارهای پیشگیریکننده، سندرم متابولیک، کارکنان اداری
|
چکيده
|
:
|
Background: Metabolic syndrome is a significant risk factor for type 2 diabetes and cardiovascular diseases, with its prevalence on the rise. Therefore, it is essential to implement effective measures for its prevention and control at the community level. This study aimed to design and evaluate an educational intervention based on the constructs of the Extended Parallel Process Model to promote the adoption of metabolic syndrome prevention behaviors among the administrative staff of Rafsanjan University of Medical Sciences.Methods: This clinical trial, registered under the code IRCT20110727007132N21, was conducted from 2022 to 2023. At the start of the study, a questionnaire was developed and validated by the researchers based on the constructs of the Extended Parallel Process Model. To assess participants' awareness and behaviors regarding metabolic syndrome prevention, questionnaires by Isiktekin et al. and Se-Won Kang were used. The validity and reliability of these questionnaires were measured in the present study. The study's sample consisted of 144 administrative employees from Rafsanjan University of Medical Sciences, selected from a pool of 760 employees who had not been diagnosed with metabolic syndrome based on laboratory and clinical tests. The participants were randomly assigned to either the intervention or control group (72 in each group). Both groups completed pre-test questionnaires. Based on the pre-test results, an educational intervention was designed and implemented for the intervention group over a two-month period. Additionally, suitable educational materials were developed, pre-tested, and provided to the intervention group. The control group did not receive any intervention. Six months after the intervention, both groups completed the questionnaires again, and 11 participants were excluded from the study. Data from 133 participants were analyzed using SPSS version 21.Results: Six months after the intervention, the intervention group showed a significant increase in mean scores for perceived severity (p < 0.001), perceived response efficacy (p < 0.001), perceived self-efficacy (p < 0.001), fear (p < 0.001), behavioral intention (p < 0.001), awareness (p < 0.001), and adoption of metabolic syndrome prevention behaviors (p < 0.001) compared to the control group. The results also indicated a significant decrease in the defense mechanism score (p < 0.001) in the intervention group compared to the control group. While the attitude score did not increase in the intervention group, it significantly decreased in the control group post-intervention. Additionally, perceived susceptibility significantly increased in the control group compared to the intervention group. Overall, six months after the intervention, the number of participants engaged in danger control and fear control processes was significantly different between the two groups (p = 0.001).Conclusion: The implementation of an educational intervention based on the constructs of the Extended Parallel Process Model can increase the number of individuals engaged in the danger control process, thereby enhancing the adoption of metabolic syndrome prevention behaviors and improving behavioral intention among healthy employees.Keywords: Extended Parallel Process Model, preventive behavior, Metabolic syndrome, employee
|
| |