|
" اثر مکمل بروملین بر میزان فعالیت بیماری و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده "
پدرام دلگرم
طیبه رهیده
مرجان مخترع
عنوان اصلي
|
:
|
اثر مکمل بروملین بر میزان فعالیت بیماری و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده
|
عنوان اصلي به زبان ديگر
|
:
|
The Effect of Bromelain Supplementation on Disease Activity and Quality of Life in Patients with Inflammatory Bowel Disease
|
نام نخستين پديدآور
|
:
|
پدرام دلگرم
|
استاد راهنما
|
:
|
طیبه رهیده
|
استاد مشاور
|
:
|
مرجان مخترع
|
استاد مشاور
|
:
|
جمیله ابوالقاسمی
|
نام مرکز
|
:
|
دانشکده بهداشت
|
نوع مدرک
|
:
|
پایان نامه فارسی
|
شماره رکورد
|
:
|
717129
|
شماره مدرک
|
:
|
۱۱۱۳۰۰۱۳پ
|
زبان مدرک
|
:
|
فارسی
|
زبان اثر اصلي
|
:
|
فارسی
|
سرشناسه
|
:
|
پایان نامه نویس دلگرم، پدرام
|
صفحه شمار
|
:
|
۹۷ص.
|
مقطع تحصیلی
|
:
|
کارشناسی ارشد
|
رشته تحصیلی
|
:
|
تغذیه بالینی
|
تاریخ دفاع
|
:
|
۱۴۰۳
|
دانشگاه/ دانشکده
|
:
|
علوم پزشکی ایران
|
موضوع
|
:
|
بیماری کرون
|
|
:
|
Crohn Disease
|
|
:
|
اولسراتیو کولایتیس
|
|
:
|
Colitis, Ulcerative
|
|
:
|
کیفیت زندگی
|
|
:
|
Quality of Life
|
شناسه افزوده
|
:
|
استاد راهنمارهیده، طیبه
|
|
:
|
، استاد مشاورمخترع، مرجان
|
|
:
|
، استاد مشاورابوالقاسمی، جمیله
|
چکيده
|
:
|
مقدمه: بیماری التهابی روده (IBD) یکی از بیماری های مزمن دستگاه گوارش است که از لحاظ بالینی شامل بیماری کرون (CD) و کولیت اولسراتیو (UC) میباشد. با توجه به شیوع رو به افزایش بیماری التهابی روده براساس نتایج مطالعات اپیدمیولوژیک، این مطالعه با هدف تعیین اثر مکمل بروملین بر میزان فعالیت بیماری و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده انجام شد. روش ها: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی تصادفی سه سوکور، بر روی 70 داوطلب مبتلا به بیماری التهابی روده انجام شد. در این مطالعه افراد مبتلا به بیماری التهابی روده از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم که بیماری آنها توسط پزشک تایید شده بود و دارای شرایط ورود به مطالعه بودند انتخاب و به روش تصادفی سازی ساده در یکی از گروههای مداخله (35 نفر) یا دارونما (35 نفر) قرار گرفتند. در ابتدای مطالعه جهت جمعآوری اطلاعات عمومی، از پرسشنامه اطلاعات فردی و جهت جمعآوری اطلاعات دریافت غذایی از یادآمد ۲۴ ساعته 3 روز قبل از مطالعه و 3 روز بعد از مطالعه استفاده شد. در طول مداخله، هر شرکتکننده روزانه دو عدد کپسول بروملین هر کدام با دوز (GDU) ۵۰۰ که معادل 200 میلی گرم بروملین میباشد را به مدت ۲ ماه مصرف کردند. شرکت کنندگان در گروه دارونما روزانه دو عدد کپسول مالتودکسترین، هر کدام به میزان ۵۰۰ میلی گرم را دریافت کردند. همچنین اندازهگیریهای تن سنجی قبل و بعد از مطالعه ارزیابی شد. برای اندازه گیری میزان فعالیت بیماری کولیت اولسراتیو از پرسشنامه ساده میزان فعالیت بالینی بیماری در کولیت اولسراتیو (P-SCCAI) و در بیماری کرون از پرسشنامه اندازه گیری میزان فعالیت بیماری در کرون (CDAI) استفاده شد. همچنین کیفیت زندگی افراد بیمار با استفاده از پرسشنامه اندازهگیری کیفیت زندگی در بیماری التهابی روده و جهت بررسی فعالیت فیزیکی از پرسشنامه فعالیت فیزیکی بینالمللی (IPAQ) قبل و بعد از مداخله استفاده شد. همه پیامدهای مورد مطالعه دو بار و قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شدند. در حین انجام مداخله هفتهای یکبار با شرکت کنندگان، جهت پیگیری مصرف مکملها تماس حاصل شد. برای تجزیه تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد. برای مقایسه بین گروهی متغیرهای کمی از آزمون های پارامتری t test استفاده شد. همچنین برای مقایسه متغیرهای کیفی بین دو گروه از ازمون کای دو استفاده شد. مقایسات درون گروهی نیز با آزمون تی زوجی برای پیامدهای کمی بین قبل و بعد از مداخله استفاده شد. از انالیز کواریانس برای مقایسه پیامدهای مد نظر بین دو گروه در انتهای مداخله با تعدیل برای متغیرهای مخدوشگر بالقوه استفاده شد.یافتهها: این مطالعه بر 70 بیمار مبتلا به بیماری التهابی روده انجام شد که در گروه مداخله 30 نفر و در گروه دارونما 32 نفر مطالعه را به پایان رساندند. درنهایت آنالیز تمایل به قصد درمان (ITT) بر 35 نفر در هر دوگروه نشاندهنده این است که 8/70 درصد از شرکت کنندگان در گروه مداخله را مردان و 1/29 درصد از آنها را زنان تشکیل دادند و بین دو گروه مطالعه، تفاوت معنیداری از نظر توزیع جنسیتی وجود داشت (01/0P = ). میانگین و انحراف معیار سن بیماران در گروه مداخله 34/13 ± 11/44 سال و در گروه کنترل 20/13 ± 97/41 سال بود، با این حال تفاوت آماری معنادار بین دو گروه برای سن، مدت ابتلا، امتیاز پرسشنامه فعالیت بیماری کولیت و کیفیت زندگی، فعالیت بدنی، سطح تحصیلات، وضعیت تاهل، سطح اقتصادی، سابقه فامیلی، مصرف آب و دوز داروهای ضد التهاب دیده نشد. در آنالیزهای تن سنجی برای قد، وزن، شاخص توده بدنی و دور کمر بین دو گروه تفاوت آماری معنادار دیده نشد، با این حال در گروه دریافت کننده مکمل بروملین وزن و شاخص توده بدنی بعد از مداخله افزایش یافت. در آنالیزهای مربوط به ارزیابی رژیم غذایی، میانگین و انحراف معیار تغییرات دریافت ویتامین پیریدوکسین بیماران در گروه مداخله و دارونما به ترتیب 86/0 ± 39/0 و 43/1 ± 44/0- میلی گرم بود که تنها این متغیر بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری داشت (001/0< P) و مصرف ویتامین پیریدوکسین بعد از مداخله افزایش یافت. با توجه به نتایج، میزان تغییرات امتیاز میزان فعالیت بیماری کولیت در گروه مداخله و دارونما به ترتیب 17/2 ± 29/3- و 71/1 ± 11/1- بود که بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری داشت (001/0< P). یافتههای حاصل از آنالیز کوواریانس با تعدیل نتایج بر اساس جنسیت و ویتامین B6 نشان داد که تغییرات کاهشی در میانگین امتیاز میزان فعالیت بیماری کولیت بین دو گروه مداخله و دارونما همچنان از نظر آماری معنادار است (001/0 > P). با توجه به نتایج، میزان تغییرات امتیاز کیفیت زندگی بیماران کولیت در گروه مداخله و دارونما به ترتیب 18/6 ± 76/3 و 30/4 ± 91/3 بود که بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت (90/0 = P). یافته های حاصل از آنالیز کوواریانس با تعدیل نتایج بر اساس جنسیت و ویتامین B6 نشان داد که تغییرات افزایشی در میانگین امتیاز کیفیت زندگی بیماران کولیت بین دو گروه مداخله و دارونما همچنان از نظر آماری معنادار نیست (99/0 = P).نتیجهگیری: بطور کلی، مطالعه حاضر بیانگر این است که مصرف روزانه 400 میلیگرم بروملین به مدت 2 ماه در افراد مبتلا به بیماری التهابی روده ممکن است اثرات مفید و مطلوبی بر بهبود شدت فعالیت بیماری داشته باشد. اما مصرف این مکمل تاثیر قابل توجهی در افزایش سطح کیفیت زندگی بیماران نداشت. بنابراین، استفاده از مکمل بروملین به عنوان یک محصول گیاهی در کنار تجویز درمانهای دارویی و تغذیهدرمانی معمول در افراد مبتلا به بیماری التهابی روده میتواند اثرات مفیدی داشته باشد. کلمات کلیدی: بیماری التهابی روده، کولیت اولسراتیو، کرون، فعالیت بیماری، کیفیت زندگی، بروملینMeSH Keywords: Inflammatrory bowel disease; Ulcerative colitis; Crohn disease; Disease activity; Quality of life; Bromelain
|
چکيده
|
:
|
Background: Inflammatory bowel disease (IBD) is a chronic gastrointestinal disease that clinically includes Crohn's disease (CD) and ulcerative colitis (UC). Given the increasing prevalence of inflammatory bowel disease based on epidemiological studies, this study aimed to determine the effect of bromelain supplementation on disease activity and quality of life in patients with inflammatory bowel disease.Methods: This study was conducted as a randomized, triple-blind clinical trial on 70 volunteers with inflammatory bowel disease. In this study, individuals with inflammatory bowel disease were selected from patients visiting Hazrat Rasoul Akram Hospital, whose disease had been confirmed by a physician and who met the inclusion criteria for the study. They were randomly assigned using simple randomization to either the intervention group (35 participants) or the placebo group (35 participants). At the beginning of the study, general information was collected using a personal information questionnaire, and dietary intake information was gathered using a 24-hour dietary recall for three days before and three days after the study. During the intervention, each participant consumed two bromelain capsules daily, each with a dose of (GDU) 500, which is equivalent to 200 mg of bromelain, for 2 months. Participants in the placebo group received two maltodextrin capsules daily, each with a dose of 500 mg. Anthropometric measurements were also assessed before and after the study. To measure the activity of ulcerative colitis, the Simple Clinical Activity Questionnaire for Ulcerative Colitis (P-SCCAI) was used, and for Crohn's disease, the Crohn's Disease Activity Questionnaire (CDAI) was used. Also, the quality of life of patients was measured using the Inflammatory Bowel Disease Quality of Life Questionnaire, and to assess physical activity, the International Physical Activity Questionnaire (IPAQ) was used before and after the intervention. All the outcomes studied were measured twice, once before and once after the intervention. During the intervention, participants were contacted once a week to follow up on their supplement consumption. SPSS version 27 was used to analyze the data. Parametric t-tests were used for between-group comparisons of quantitative variables. Additionally, the chi-square test was employed to compare qualitative variables between the two groups. Within-group comparisons were performed using paired t-tests for quantitative outcomes measured before and after the intervention. Analysis of covariance (ANCOVA) was used to compare the targeted outcomes between the two groups at the end of the intervention, adjusting for potential confounding variables.Results: This study was conducted on 70 patients with inflammatory bowel disease, with 30 participants in the intervention group and 32 in the placebo group completing the study. Ultimately, an intention-to-treat (ITT) analysis was performed on 35 participants in each group, showing that 70.8% of participants in the intervention group were male and 29.1% were female, with a significant difference in gender distribution between the two groups (P = 0.01). The mean age and standard deviation of patients in the intervention group were 44.11 ± 13.34 years, while in the control group, it was 41.97 ± 13.20 years. However, there were no statistically significant differences between the two groups regarding age, disease duration, colitis disease activity questionnaire scores, quality of life, physical activity, education level, marital status, economic status, family history, water intake, or anti-inflammatory drug dosage. Anthropometric analyses showed no significant differences between the two groups in terms of height, weight, body mass index (BMI), or waist circumference. However, in the bromelain supplement group, weight and BMI increased after the intervention. In dietary assessment analyses, the mean and standard deviation of changes in pyridoxine (vitamin B6) intake in the intervention and placebo groups were 0.39 ± 0.86 mg and -0.44 ± 1.43 mg, respectively. This variable was the only statistically significant difference between the two groups (P < 0.001), with pyridoxine intake increasing after the intervention. According to the results, the changes in colitis disease activity score were -3.29 ± 2.17 in the intervention group and -1.11 ± 1.71 in the placebo group, with a statistically significant difference between the two groups (P < 0.001). Findings from ANCOVA, adjusted for gender and vitamin B6, showed that the reduction in the mean colitis disease activity score between the intervention and placebo groups remained statistically significant (P < 0.001). The changes in the quality of life score for colitis patients were 3.76 ± 6.18 in the intervention group and 3.91 ± 4.30 in the placebo group, with no statistically significant difference between the two groups (P = 0.90). Findings from ANCOVA, adjusted for gender and vitamin B6, also indicated that the increase in the mean quality of life score for colitis patients between the intervention and placebo groups remained statistically insignificant (P = 0.99).Conclusion: Overall, the present study suggests that daily intake of 400 mg of bromelain for 2 months in people with inflammatory bowel disease may have beneficial and desirable effects on improving the severity of disease activity. However, taking this supplement did not have a significant effect on increasing the quality of life of patients. Therefore, using bromelain supplements as a herbal product in addition to prescribing conventional pharmacological and nutritional therapies in people with inflammatory bowel disease may have beneficial effects.Keywords: Inflammatory bowel disease, ulcerative colitis, Crohn's, disease activity, quality of life, bromelainMeSH Keywords: Inflammatrory bowel disease; Ulcerative colitis; Crohn disease; Disease activity; Quality of life; Bromelain
|
| |